عزیزی جایی نوشته بود باید زیر برخی روزهای عمر را خط کشید. یک خط قطور تا هر بار که روزهای عمر را ورق میزنی آن روز در خاطرت تداعی شود مانند سطری از یک کتاب که زیر آن با ماژیک قرمز خط بلندی کشیده‌اید.
می‌گویند یلدا بلندترین و سیاه‌ترین شب سال است و چون ترس از سیاهی هست، باید تا صبح دور هم بود تا بر سیاهی غلبه کرد، عده‌ای می‌گویند یلدا تنها یک دقیقه از دیگر شب‌های سال بلند‌تر است باید این شب را در کنار عزیزان گذارند تا به آنان ثابت کرد حتی یک دقیقه بیشتر بودن در کنار آنانی که دوست داری هم غنیمت است. بگذاريم هر چه تاريكي هست هر چه سرما و خستگي هست تا سحر از وجودمان رخت بربندد،امشب بيداري را پاس بداريم،تا فردايي روشن راهي دراز باقيست.عده‌ای می‌گویند یلدا یکی از خدایان مرد است كه در فردای این شب به وجود می‌آید و خون گاو مقدس را می‌ریزد تا ریشه گیاهان در زیر زمین سر سبز شود و مژده فصل بهار را بدهد. روایت درباره یلدا زیاد است و درباره آداب آن. اما تنها چیزی که مسلم است این است که خاطره شب یلدا از آن خاطراتی است که باید زیر آن خط کشید. یک خط پرنگ تا این شب و این خاطره پررنگ شود و در مرور خاطرات یلداهای بی‌شمار عمرتان همیشه خاطره‌ای باشد که به چشم می‌آید. من فکر می‌کنم یلدا این روزها تنها یک بهانه است. یک بهانه دوست داشتنی برای بودن در کنار آنهایی که بسیار عزیزند. می‌توان این شب خاص را در جایی خاص گذاراند؛ یک فضای خاص مانند كافي شاپ ايتاليايي هتل بزرگ چمران. شب پاییزی منتهی به صبح زمستانی در کنار شما ! شب خاصي مي شود. هم شب طولانی سال است هم جمع رفقای گرمابه و گلستان جمع است هم بساط شادی و گفت و خنده جور است و هم کنار ما هستید.
برای همه آنهايي که کمی اهل برنامه‌های خاصند یک شب یلدایی قهوه اي بهترین گزینه است.